در دست کس نیفتد زین خوبتر
کتابی[1] گاهی خویشتنداری در برابر کتابی بسیار سخت است؛ زیرا تسلط خود را از دست میدهیم و در برابر شکوه ژرف و متعالی آن کتاب کاملا خلع سلاح میشویم. شاعر بزرگ انگلیسی، ویستن هیو آودن (۱۹۰۷-۱۹۷۳)، میگوید: “کتاب مهم کتابیاست که ما را بخواند و نه به عکس”. گاهی کتابی پیدا میشود که انسان را میخواند، آگاهی او را شخم میزند و تا اعماق روحش را حفاری میکند. گاهیوقتها آدمی با خواندن کتابی پوستاندازی میکند و یکی از پوستههای زندگیاز جلوی چشمش کنار میرود. کتابهای خوب معمولا روشن میکنند اما برخی به آتش میکشند و میسوزانند. کتاب خوب فقط با ذهن آدم برخورد نمیکند، بلکه همهابعاد وجودش را در خود فرومیبلعد. حتی عواطفش را منفجر میکند. هیجانات از مرکزهسته وجود شخص همچون آتشفشانی خروشان فوران میکنند، احساسات انسانبه اوج انبساط میرسند و مرزهای جهان او را از هم میدرند. همه این اتفاقات فقط با خواندن تنها چند صفحه رخ میدهد. آخر یک کتاب چقدر میتواند خوب باشد؟! کتابیکه تا این حد موثر و تکاندهنده است، آدم را به این گمان میاندازد که نکند روح داشتهباشد؟ شاید!از میان هزاران هزار کتاب فقط یک مورد اینطور از آب درمیآید؛ کتابی که از اقیانوس روح به این ساحل بایر پرتاب شده است. کمتر کسی میتواند به اعماق جان و جهان فرو رود و با دست پر برگردد؛ زیرا زیرزمین روح جهان، برفراز اذهان بشری قرار دارد وسقف ذهن بشریت گردوخاک آستانه حیاط عوالم باطنی است. جان میلتن (۱۶۰۸-۱۶۷۴)میگوید: “یک کتابِ خوب، خونِ زندگانیِ گرانمایهی یک روحِ باتجربه است و نمادیست از یک زندگی ماورای زندگانی خاکی”. بعضی از کتابها چیزهایی دارند که ارواح انسانیاز گذشتههای دور و نامعلوم به دنبال آن نجوای عاشقی...
ما را در سایت نجوای عاشقی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : nagvayeasheghia بازدید : 138 تاريخ : شنبه 15 مرداد 1401 ساعت: 9:36